کارشناسی ارشدانی که مرا "VO COC" فحش دادند

تعداد بازدید ها: 912

هانگ NGUYEN MANH1

       چه شده است "Vo Coc"؟ این اسمی است که خودم می بینم وقتی شکل آن را می بینم "و نه ریشه آن را تشخیص می دهم - از جنگل یا مزارع - در میان نامگذاری شود "سرگردان شوالیه". هنرهای رزمی که معرفی می کنم "Võ rừng - هنرهای رزمی جنگل" or "võ ruộng - زمینه های هنرهای رزمی", "võ đường phố - ورزش های رزمی خیابانی" ، "ورزش های رزمی کوچه کور"، یا "võ giang hồ - هنرهای رزمی سرگردان"?!

        در دوران جوانی ، من ندیده ام کسی چنین هنرهای رزمی را انجام دهد ، فقط گوش دهید ، فقط تماشا کنید شکل ببر (سبک ببر) ، فرم میمون (سبک میمون) فرم مار (سبک مار) یا فرم ققنوس با دستهایی به بلندی بالها به طور کلی ، انسان اغلب از حرکت ، عملکرد حیوانات برای ایجاد هنرهای رزمی به عنوان سبک حیوانات برای مبارزه برای دفاع از خود در آغاز تقلید می کند. اما مردم اغلب به وزغ توجه نمی کنند. آیا آنها این نوع هنرهای رزمی را در سال توصیف می کنند تیهو نگائو گیانگ هو or آنه هونگ Xa Dieu؟ یا از یک کشور خاص در آفریقا - با دو شاخ کرگدن - یا در جنوب شرقی آسیا - با یک شاخ کرگدن - اسرار پنهان ، یا در جنگل تاریک ، یا منطقه باتلاقی محله یهودی نشین فقیر؟!

* * * * *

      بعد از ظهر بود ... یادم می آید. در آن زمان من یک بچه مدرسه ای بودم. از مدرسه من در درب منزل - کنار راه آهن - در منطقه دروازه 1 ، سایگون به خانه آمدم. من با یک ملاقات کردم "مرد بطری" روی سنگ نشسته در پشت او - یک کیسه ، در پاهای او - یک سگ زرد. او ساکت نشسته و به جلو نگاه می کند همانطور که متوجه من نشده است - پسری که به عنوان خدای خاک در مقابل او ایستاده بود. - شما اهل کجا هستید؟ "یک ولگرد؟"

       سبک صدای من به عنوان یک "کوهنوردان در سایگون" از توجه خود بپرسید اما باعث نشد که او توجه کند.

       فقط سگ با زبان بیرون به من نگاه می کرد و به من نگاه می کند "به سلام" از طرف صاحبش بدین ترتیب بود "مودبانه" پس صدایم را آرام می کنم

آیا راه اشتباهی پیش می روید؟

نه! فقط بازی کردن! خوب؟

من جواب ندادم اما چانه ام را بالا بردم تا مرتبا سؤال کنم:

- آیا شما یک بطری هستید؟

        گره زد ، اما چشمانش بود "عجیب" به من بنابراین خوب بود که استفاده شود به او! کنار او نشستم. سگ دم را دم کرد تا دوستانه به نظر برسد.

خانه داری؟

او سرش را تکان داد.

- خوب! تاریک است ، شما اینجا بمانید.

او به من نگاه کرد؟

خوبه؟

بله به رئیس خانواده می گویم.

به نظر می رسید که من هستم "یک رهبر" اما هنوز در حال گرفتن "یک رئیس باند".

* * * * *

       از آن زمان ، من تا به حال "دو دوست" - او و سگ او هر روز صبح یک گونی به همراه داشت تا مواد هدر رفته را در امتداد ریل های راه آهن از دروازه 1 تا کیلومتر 11 جمع کند و سپس مستقیماً به سمت Go Vap ، Di An می رود. سگ مانند دوید تین برای کمک به راهب تام تنگ، رفت و برگشت "جاده ابریشم". بعدازظهر ، معلم و دانش آموز دوباره به خواب روی نیمکت نزدیک آهنگها بازگشتند.

هنر هنر رزمی Vo Coc
شکل: Vo Coc - هنرهای رزمی

          تا بعد از ظهر ، آفتاب می درخشد ، پسر بطری ها زود برگشت ، کیسه ای را که با بعضی از مواد هدر رفته پوشیده بود ، نگه داشت. بطری ، گلدان ، رگ شکسته ، گلدان بدون کف ، بطری های دی سوت (چکمه های چتر نجات) در ژنده پوش ، شلوار پاره پاره ... آنها "کالاهای جدید" به نظر می رسیدند - که برای من اهمیتی نداشت. سپس من درهم پیچیدم - یک صدای ولگرد.

بیایید به بازار Binh تایلند برویم.

       سرش رو تکون داد و بعد با من رفت. سگ پشت سر ما دوید - مانند قدم زدن در یک ماجراجویی جدید - از خیابانی عبور کرد که زندگی اش را نمی دانست ، یک پیرو. در مورد پسر بطری ها ، تقریباً کل راه شهر ناشناخته بود ، زیرا این روش خوبی برای تأمین هزینه های زندگی اش نبود. در خیابان با سه جهت ، در سمت چپ یک پمپ بنزین بازار Binh Thai ، در سمت راست تئاتر Khai Hoan قرار داشت ، با جمعیتی که در زمین چمن جمع شده بودند ، به زمین نگاه می کردند ، ما سعی کردیم ببینید چه چیزی بود که مسافران جمع شدند تا ببینند "عملکرد پزشکی هنرهای رزمی شاندونگ". اما آنها دو مرد فرانسوی بودند - یک مرد کوچک و یک مرد بزرگ با خرس. آنها هنرهای رزمی را با لباس سفید ، یکی کمربند سیاه و دیگری سفید انجام می دادند.

       همین که تازه ظاهر شدم ، مرد کوچک مرا به چمن زد ، با تکنیک جودو که مرا ساخته بود ، به من اصابت کرد به طرف آسمان سقوط کن و او گردنم را چسباند آزادانه تعجب! من چیزی جز تحریک بازوها و پاها نشناختم ، بعد پوزخند زدم! ناگهان ، پسر بطری های خسته شده و سپس به سمت سر مرد فرانسوی كوچك كه باعث شد او من را بیهوش كند ، لگد زد. بعد ایستادم! سگ با صدای بلند پارس کرد! سپس بزرگ شد!

         بلافاصله ، مرد بزرگ فرانسوی شلیک کرد که پسر بطری ها را گرفت ، برگشت. مرد فرانسوی با ضربه مستقیم از تکنیک هنرهای رزمی به ضربه برخورد کرد. پسر بطری ها به سرعت برگشت تا به سمت چپ نرود. مرد بزرگ فرانسوی به لگد زدن پسر بطری ها نزدیک شد. هر بدن مبهوت است "اوه" کسی فریاد زد "مواظب باش! مواظب باش!"

        پسر بطری ها به سمت راست پرید. بدون کارآمد ، مرد بزرگ فرانسوی خم شد که بیرون کشید چاقو از پای شلوارش خنجر بود هر بدن دور از خانه عقب نشینی کرد. با سگ عقب رفتم و بعد با موقعیت نگهبانی ایستادم. جو پرتنش بود در آن زمان همه چشم ها به بطری های پسر بود. او هنوز کیسه را حمل می کرد. او به مرد فرانسوی خیره شد تا راه تکنیک های خود را تماشا کند. کیسه را پایین بیاور! " کسی فریاد زد. کیف را پایین انداخت. مرد فرانسوی با خنجر پیوسته به او حمله کرد. بدنش را خم کرد و سپس با پاها دراز و دراز کشید ، به سمت چپ ، به سمت راست به عنوان وزغ حرکت کرد. مرد فرانسوی بلد نبود که چگونه ضربه بخورد ، سپس خم شد تا با بالای خنجر به پایین برخورد کند. هر بدن فریاد زد:

- هی وزغ ، پرش دور!

        بدون گفتن "Thang Coc" - اکنون با نام مستعار جدید - مانند صاعقه چرب واژگون شده و با دو پا به دست خنجر مرد فرانسوی لگد زده است. خنجر دست او را ترک کرد و روی چمن ها افتاد. تانگ کو واژگون شد تا خنجر را برای "نمایش" بگیرد اما از آن استفاده نکرد. همه با صدای بلند کف زدند. در موقعیتی بدبخت ، مرد فرانسوی ضربه خورد تانگ کو اتفاقاً تانگ کو برای جلوگیری از حرکت ، ناگهان مستقیماً به سمت کشاله ران فرانسوی لگد زد. او گریم زد سپس کشاله ران خود را با دست محاصره کرد. همه دوباره با صدای بلند کف زدند. دو مرد فرانسوی به فرار از خانه های متبرکه متولد شدند. آنها دویدند و فریاد زدند "Mẹc xà lù! A - nam - mit (Fuck you، Vietnamese!) "

        همه سه نفر از ما را به عنوان انتقام عمیق خواستار شدند. به ویژه ، این سگ توسط مردم به آسمان پرتاب شد. سپس نگه دارید! سپس پرتاب! هورا. سگ با صدای بلند گریه کرد. کمی احساس "حسادت" کردم. در این جنگ نزدیک هیچ موفقیتی حاصل نشده بود "پارس کردن ، پارس کردن ، پارس کردن". اما ناگهان فهمیدم که او مانند مری شکم ترومپت پارس می کند. این بیشتر صدمه دید ، سربازان بیشتر حمله کردند. بنابراین پسر بطری ها تیم پشتیبانی داشتند. او اعتماد به نفس و شدید داشت. بنابراین نبرد با موفقیت به پایان رسید. همه مردم به پرتاب سگ ادامه دادند! آی تی "پارس ، پارس ، پارس".

        در وهله اول من این موفقیت را ارزیابی کردم ، پسر بطری ها شایسته 10 امتیاز بود. و من به دلیل نبرد با "استراتژی پایداری" 7 امتیاز داشتم. اگرچه من توسط مخالفانی اسیر و شکنجه شدم اما فقط زمزمه کردم ، اما جزئیاتی ارائه نکردم. خوشبختانه به موقع نجات یافتم. بنابراین شایستگی من باید 8 امتیاز باشد. اما کم کم فکر کردم سگ باید 8 امتیاز باشد. بدیهی است که از آن "پوزه" مانند آتش توپ "برای تهدید" و تضعیف روحیه دشمن استفاده کرده است. بعد از این احساس کردم که سگ شایسته 9 امتیاز است.

         سپس همه به طور خودکار منحل شدند. بعد از آن پلیس آمد و با صدای بلند سوت زد! این خنجر توسط یک غرفه دار در بازار تایلند بینه به عنوان غنیمت کشف و ضبط شد. از آن زمان ، چیزی مثل تحسین و احترام در ذهن من برای او به عنوان دوست یا بهتر معلم وجود داشت!

        یک روز از برادر پرسیدم:

- شما هنرهای رزمی را می دانید!

او ساکت بود.

Vo Coc - نگوین منه آویز
شکل: Vo Coc - Nguyen Manh Hung

- شاخه هنرهای رزمی چیست! صحبت در مورد آن!

او نیز ساکت بود.

- ورزش های رزمی وزغ؟ به نظر می رسد

او هم چیزی نگفت!

        اما در شب کامل ماه ، تانگ کو مرا فراخواند تا مواضع را تمرین کنم و بعد از آن نفس بکشم. چند روز بعد ، او به من آموخت که دست و پاها را به چهار جهت حرکت دهم که یک پا به عقب کشیده شد و دیگری به بیرون رانده شد. سپس به من گفت برای تست قدرت ، زمین را با نوک انگشتان هر دو دست لمس کنید. سپس دو پا را به عنوان رقصنده زن صاف تنظیم کنید.

         پس از آن او به من یک فرم زمینی را به من یاد داد "غوک" که من قبلاً در زندگی خود در هیچ مدرسه هنرهای رزمی از سایگون تا ما لانگ ، از با چو ایا یا Xom کوئی تا پو لام ندیده ام. سپس به ژاپن ، فرانسه ، ایالت متحده آمریكا ، ایتالیا ،

          آلمان ، Oeclioslo Yisikia… ، پس از آن ، من ندیده ام که کسی چنین هنرهای رزمی را اجرا کرده باشد!

          و من هنوز ریشه های آن را نمی دانستم "Thang Coc" از کجا آمده و استاد او کیست. مطمئناً ، او مجبور بود استاد خود را داشته باشد. و زندگی او چگونه بود؟ من این فرصت را از دست ندادم!

____________
1. دانشیار ، دکتر تاریخ.

(منبع: پیشگامانی که راه هنرهای رزمی سنتی ویتنامی را به جهان باز کرده اند - بخش 3)

ادامه:
◊  استادانی که به من "Vo Coc" تمسخر می کنند - Vi-VersiGoo
◊ استادانی که به من "Vo Coc" تمسخر می کنند - Fr-VersiGoo
◊ استادانی که به من "Vo Coc" تمسخر می کنند - Ar-VersiGoo
◊ استادانی که به من "Vo Coc" تمسخر می کنند - Ch-VersiGoo
◊ استادانی که به من "Vo Coc" تمسخر می کنند - Sp-VersiGoo
◊ استادانی که "Vo Coc" مرا تمسخر می کنند - Ru-VersiGoo

بان توو THU
09 / 2019

(بازدید بار 2,878، بازدیدکننده داشته است 1 امروز)

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *